اهمیت اسلوب نحوی در ترجمه قرآن/ اغلب ترجمهها ارتباطی است
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۳۶۰۹۶
گروه ادب ــ یک مترجم در نشست «بررسی چند اسلوب نحوی در ترجمه قرآن» گفت: اغلب مترجمان قرآن پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به سمت ترجمه ارتباطی رفتهاند و یکی از نقدها هم سبک این ترجمههاست و در واقع آنها در نوسان بین ترجمه ارتباطی و وفادار هستند.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «بررسی چند اسلوب نحوی در ترجمه قرآن» با بررسی ترجمههای کمالالدین غراب، حسین استادولی، علی موسوی گرمارودی و محمدمهدی فولادوند، عصر امروز ۱۱ دیماه با سخنرانی علی زاهدپور، دکترای زبان و ادبیات عرب از دانشگاه اصفهان و مترجم رسمی زبان عربی برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زاهدپور در این نشست گفت: قرآن صرف نظر از جنبه قدسی و روحانی متن، شاهکار زبان عربی است و مترجمان علاوه بر اینکه باید متنخوانی عربی داشتهباشند، باید مترجم قرآن یکسری مبانی مانند مبانی کلامی نیز برای خود تعیین کرده باشد. همچنین باید اطلاعات فقهی و تاریخی داشته باشد، در این راستا، نحو نیز نقش مهمی در ترجمه قرآن دارد که شرط لازم محسوب میشود، اما کافی نیست. به ابعاد گوناگون میتوان درباره بایستههای مترجم قرآن سخن گفت. مترجم قرآن باید نویسنده خوبی هم باشد و در غیر این صورت نمیتواند مترجم خوبی باشد.
پانزده مبحث نحوی در قرآن
وی افزود: در این راستا، حدود پانزده مبحث نحوی در قرآن وجود دارد که مترجم باید از آنها مطلع باشد و بداند که چگونه میخواهد آن را در زبان فارسی ترجمه کند و معادلهای فارسی آنها را بداند که حدود ۹ مورد از آنها را به صورت تفصیلی بررسی کردهام که به چند مورد از آن اشاره خواهم کرد.
زاهدپور با اشاره به انواع ترجمههای قرآن بیان کرد: ما باید نوع ترجمه قرآن را مشخص کنیم، زیرا مبانی من در نقد ترجمه حائز اهمیت است و در این راستا تقسیمبندیهای گوناگونی انجام شده که کوروش صفوی تقسیمبندی خوبی را ارائه کرده که به نظرم تقسیمبندی خوبی است. اگر ما یک متن مبدأ و یک متن مقصد داشته باشیم، فاصلهای بین این دو متن هست که طیفی را تشکیل میدهد که ترجمه به جهت نزدیکی به زبان مقصد یا مبدأ تعریف میشود؛ بنابراین نخستین نوع ترجمه، تحت اللفظی است که به زبان مبدأ بسیار نزدیک است و با وجود اینکه بسیاری آن را تحقیر میکنند، اما کارایی خود را دارد.
وی با بیان اینکه تکاصطلاحات و آموزش نحو در ترجمه کاربرد دارد، اما در ترجمه سرمقاله یا قرآن کارایی لازم را ندارد، گفت: اگر کمی از ترجمه مبدأ دور شویم، به ترجمه وفادار میرسیم. این ترجمه مؤلفمحور است و اگر ببیند ساختاری در زبان مبدأ هست که در زبان مقصد نیست، ترجیح میدهد آن را حفظ کند، ولو اینکه با زبان مقصد بیگانه باشد. نوع دیگر ترجمه، ارتباطی یا پیامی است؛ اگر مترجم ببیند دو ساختار با هم متفاوت است، زبان مقصد را ترجیح میدهد و ترجمه مورد نظر خوانندهمحور میشود و اگر این ترجمه به زبان مقصد نزدیک شود، ترجمه آزاد خواهد بود که معمولاً عباراتی افزوده میشود که نیاز نیست و بین دو ترجمه اخیر مرز باریکی وجود دارد که مترجمان حرفهای میتوانند آن را حفظ کنند.
نوسان مترجمان بین ترجمه ارتباطی یا وفادار
وی تصریح کرد: اغلب مترجمان قرآن پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به سمت ترجمه ارتباطی رفتهاند و یکی از نقدها هم سبک این ترجمههاست و اغلب آنها در نوسان بین ترجمه ارتباطی و وفادار هستند. مترجمان حرفهای غیر از قرآن، اغلب ترجمهها را به صورت ارتباطی ترجمه میکنند.
زاهدپور در ادامه گفت: در پژوهشی چهار ترجمه قرآن را براساس اسلوب نحوی بررسی کردهام که با مطالعه ترجمه آنها میفهمیم که آنها ترجمه ارتباطی و پیامی را مدنظر داشتهاند و اگر بخواهیم ترجمه تحتاللفظی را در نظر بگیریم، شاید این نقدها وارد نباشد. از سوی دیگر، اسلوب شیوه بیان یک مطلب در قالب زبان مبدأ مورد توجه است.
وی در ابتدا به اسلوب استثنای منقطع اشاره و بیان کرد: در هر زبان، بحث استثنا وجود دارد که خبر این اسلوب گاهی مذکور و گاهی محذوف است. این استثنا گاهی «به جز» یا «مگر» ترجمه میشود که در فارسی هم معنی میدهد. سخن آنجاست که نمیتوان «جز» یا «مگر» را بیاوریم و مترجمان تقریباً در همه موارد این دو کلمه را آوردهاند.
این مترجم در ادامه با اشاره مقایسه ترجمههای آیه «لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً إِلَّا سَلاماً» گفت: استادولی این آیه را «در آنجا هیچ سخن بیهودهای نشوند و تنها سلام و تحیت بشوند»، غراب «بهشتهایی که در آنها یاوه نمیشنوند و جز درود از یکدیگر به گوششان نمیرسد»، فولادوند «در آنجا سخن بیهودهای نمیشنوند جز درود» و گرمارودی «در آنجا هیچ سخن یاوهای نمیشنوند تنها درود میشنوند» ترجمه کردهاند که ترجمه فولادوند اشتباه است.
زاهدپور ادامه داد: در آیه ۲۴ سوره قصص ترجمه استادولی؛ «پروردگارا! من به اندک خیری کمترین خوراکی که به سویم فروفرستی نیامندم» است که برگردان عربی این ترجمه چنین است؛ «رب أنا فقیر إلی خیر قلیل أنزلت إلی». میبینیم نه تأکید برگردان شده و نه معنای عموم که از «ما» و «مِن» مستفاد است. در ترجمه غراب نیز آمده است؛ «پروردگارا! من به آنچه از نیکی بر من فرود آوری، سخت نیازمندم» و در ترجمه فولاوند به صورت «پروردگارا، من به هر خیری که سویم بفرستی سخت نیازمندم» و ترجمه گرمارودی نیز به صورت «گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» است. در نتیجه ترجمه غراب در این آیه سلیس نیست و فولادوند و گرمارودی سلیس معنی کردهاند، اما گرمارودی تأکید «إن» را منعکس نکرده است.
وی در ادامه بیان کرد: در مقایسه ترجمه آیه ۹۸ سوره یونس در ترجمه استادولی آمده؛ «پس چرا هیچ شعر و آبادیی ایمان نیاورد تا ایمانش آن را سود دهد؟ جز قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب خواری و رسوایی را در زندگانی دنیا از آنان برداشتیم»، ترجمه غراب؛ «و چرا هیچ شهری [و دیهی]نبود که باور آورد تا باورش او را سود دهد، جز مردم یونس که، چون باور آوردند، شکنجه خوری و رسوایی را در زندگانی این جهان را از آنان برداشتیم»، ترجمه فولادوند؛ «چرا هیچ شهری نبود که [اهل آن]ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم یونس که وقتی [در آخرین لحظه]ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم. ترجمه گرمارودی نیز «پس چرا [مردم]هیچ شهری بر آن نبودند که [به هنگام]ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون [به هنگام] ایمان آوردند، عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم» آمده است که به نظر میرسد هیچ کدام نتوانستهاند ترجمهای سلیس ارائه دهند که ناگزیر از وفاداری به متن بودهاند.
زاهدپور در ادامه بیان اسلوبها به بحث اشتغال اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد معادل آن در زبان فارسی نباشد. علم نحو مانند ریاضی بوده و قاعدهمند است و هر جا اسم + فعل متعدی + مفعول به + ضمیر عائد به اسم نخستین مانند «علیا رأیت أباه» بود، به این صورت ترجمه میشود؛ «علی، آری علی را دیدم».
وی با اشاره با اسلوب «ما و مِن» و «مهما و مِن» و «مَن و مِن» افزود: این اسلوبها از اسلوبهای پرکاربرد است و فایده آن تثبیت موضوع در ذهن مخاطب، تنوع در اسلوب و اراده عموم است. به عنوان مثال در جمله «ما اشتریت من الکتب قرأتها»؛ ترجمه تحت اللفظی؛ «آنچه از کتابها خریدم، خواندم» ترجمه میشود که این ترجمه در فارسی سلیس نیست و اغلب مترجمان هر دو را ترجمه میکنند، در حالی که باید «ما» و «مِن» را حذف کرد.
انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: ترجمه قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۳۶۰۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه آنفلوآنزای اسپانیایی ۱۹۱۸ جهان را دگرگون کرد
خبرگزاری علموفناوری آنا- هدا عربشاهی: عنوان عالمگیری آنفلوآنزای اسپانیایی برای ما مردم زیسته در سومین دهه قرن ۲۱ که دیری نیست از کابوس کووید-۱۹ تقریبا رهایی یافتهایم، خیلی غریب نیست. ویروس آنفلوآنزا اوایل سال 1918 در صبحی بهاری از تب و گلو درد آشپز کمپ فانستن در درمانگاهی در ایالت کانزاس به ثبت رسید. نام این آشپز آلبرت گیچل بود. تا ظهر همان روز در درمانگاه بیشاز صد مورد گلودرد و تب و سردرد گزارش شد.
در هفتههای بعد، تعداد بیماران آنچنان زیاد شد که افسر پزشک مخصوص کمپ درخواست کرد سولهای برای اسکان همۀ آنها تهیه شود. شاید این آشپز نگونبخت نخستین فرد مبتلا به آنفلوآنزای اسپانیایی نبوده باشد. از سال ۱۹۱۸ تا روزگار کنونی مردم پیوسته دربارۀ نقطۀ آغاز این عالمگیری گمانهزنی کردهاند.
کتاب سوار رنگپریده به قلم لورا اسپینی که به تازگی با ترجمه ساقی نخعیزاده و بههمیت نشر آفتابکاران منتشر شده با پیشگفتاری مسعود یونسیان آغاز میشود. یونسیان که خود استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است دربارۀ این کتاب ارزشمند معتقد است که هرچند نویسنده این کتاب را در سال ۲۰۱۷ نوشته یعنی دو سال قبل از بروز عالمگیری کووید-19 ولی بسیاری از موضوعاتی که در این کتاب به آنها پرداخته شده آنچنان شبیه مشکلاتیاند که در پاندمی اخیر تجربه کردهایم که خواننده ممکن است تصور کند این کتاب بعد از رخداد ویروس کرونا در جهان و در سال ۲۰۲۰ به نگارش درآمده است.
از نکات برجستۀ کتاب لورا اسپینی این است که او در شیوۀ نگارش کتاب ضمن انطباق با اصول مدرن اپیدمیولوژی به این اثر ماهیتی رمانگونه داده بهگونهای که خواننده را مشتاق و ترغیب به مطالعه آن میکند.
مسعود یونسیان میگوید که کلیه فصول کتاب را بعد از ترجمه خوانده و از دقت و امانتداری ساقی نخعیزاده در مقام مترجم، به شگفت آمده و از اینرو، بهعنوان متخصص اپیدمیولوژی مطالعۀ این کتاب را نه فقط رای عموم جامعه مفید دانسته که بهویژه برای استادان و دانشجویان رشتۀ اپیدمیولوژی ضروری میداند.
مقالات اسپینی را مجلات نشنالجئوگرافیک، نیچر، اکونومیست و دیلیتلگراف منتشر کردهاند. او همچنین دو رمان به نامهای «دکتر» و «زندگان» و یک کتاب در حوزۀ تاریخ شفاهی به نام «خیابان مرکزی: سیمای یک شهر اروپایی» نوشته است.
اسپینی در «سوار رنگپریده» داستان این بیماری عالمگیری کمتوجه شده را بازگو میکند و از هند تا برزیل، از ایران تا اسپانیا و از آفریقای جنوبی تا اوکراین آن را ردیابی میکند. او با تکیه بر یافتههای آخرین تحقیقات در رشتههای ویروسشناسی، همهگیرشناسی، روانشناسی و اقتصاد فاجعهای را روایت میکند که پیامدهایش طی چند دهه عالم بشریت را دگرگون کرد و امروزه هم همچنین اثرش را به رخ میکشد. کتاب سوار رنگپریده تاکنون به بیست زبان دیگر ترجمه شده است.
انتهای پیام/